ذکر سینه زنی واحد سنگین برای ده شب اول محرم
سبک پخش مسلم ابن عقیلچشمهای من چه بارونیه ، سهم دلــــم پریشونــیه میلرزه قلب خستهی من ، آخه تو كوفه مهمونیه حال و روز منو نگا کن ، مسلم تو غریبه بیعت کوفیا سرابه ، نامههاشون فریبه برگرد از این شهر بلا ، بیدرده کوفه یا حسین رحمی نداره این دیار ، نامرده کوفه یا حسین ****** با حال و روز خسته آقا ، با این دل شکسته آقـــــــا امشب به یاد غربت تو ، چشمهام به خون نشسته آقا معنا نداره اینجا آخه ، نه غیرت و وفایی التماسم اینه نکنه ، سمت کوفه بیایی آب و به روت میبندن و پرپر میشن گلها همه کـــــوفه میـــا کوفه مــیـــــا ، آرام جان فاطمه ********************** ورود كاروان به كربلا داره میاد با شور و نوا ، یک قافله به دشت بلا با خیمههای آقا میشه ، خیمهی غم تو دلها به پا هُرم عطش داره زمینش ، رنگ عزاست آسمون میشه نصیب اهل حرم ، اینجا دلی غرق خون میباره بارون غم از ، چشمهای اهل خیمهها میلرزه قلب بچههـــا ، از غــم و داغ کربلا ****** این سرزمین غرق شرر ، از غصه داره میده خبر یک خواهر شکسته دلی ، داره میگه با چشمای تر ای همه هستیام تویی که ، با غربت آشنایی آخه بگو چرا این زمین ، داره بوی جدایی؟ میخونی ای امید من، با چشمهای غرق به خون پیش چشمهای خــــواهرت ، انا الیه راجــعـــون ********************** دیدم تو رو تُو آسمونا ، پر زد دلم برا تو بابا بیتو بهونه داره دلم ، امشب پیش رقیه بیا بارونیه اگه که چشمهام ، حال منو میدونی آرزومه یه شب باباجون ، کنار من بمونی با حسرت یک بوسه از، اون لبهای غرق به خون آتیش زده قلب مــنـــو ، گــــــلبوسههای خیزرون ****** خون از لب تو جاری شده ، کار من آه و زاری شده دیدم رو نیزه سنگ بلا ، سهم لب قــــــاری شده من بمیرم که غمهای تو ، یکی دو تا نبوده مثل چشمهای من باباجون ، چرا چشمهات کبوده بابا نگاهت غرق خـــــون ، بابا لب تو پرپــره دیشب کجا بودی مگه؟ روی موهات خاکسرته ********************** طفلان حضرت زینب (س) طاقت نداره این دل من ، اشک تو می شه قاتل من قدت داره شکسته می شه ، آروم آروم مقابل من با پَر چادرم خونو از ، چهرهی تو می گیرم باشه آقا سرت سلامت ، خودم برات می میرم خودم که هیچ حسین من ، تموم زندگیم فــــدات هر چی که تو عالم دارم ، حسین فدای بچه هات ****** ببین داداش این دو جوان ، دارن کفن برا تو به تن اینه تموم حاجتشون ، پای تو جـــــــونشونو بِدَن داره حکایت از حال من ، بغضی که تو گلومه این که فدائی تو بشن ، تموم آرزومه بذار بشه تو کـــربــــلات ، نورانی آسمونشون بذار رو پای تو باشه ، سرهای غرق خونشون ********************** عبدالله ابن الحسن حسرت میباره از تو نگاش ، اشک غریبیه تو چشمهاش میبینه تنها مونده عمو ، تاب و قرار نمونده براش دنیا براش شده یه قفس ، نمیتونه بمونه هر طوری که شده خودشو ، به عمو میرسونه حلقه زده دور عمو ، با تیر و نیزه لشکری داره میاد از قتلگاه ، انگار صدای مادری ****** داره دلش هوای عمو ، میخواد بشه فدای عمو حالا با دستای کوچکش ، میشه سپر برای عمو غصه نداره توی دلش ، به آرزوش رسیده با روی لالهگون به پیشِ فاطمه رو سپیده میاد دوباره حرمله ، بازم گــلــی پرپر میشه باز روی دست باغبون ، آلالهای بیسر میشه ********************** قاسم ابن الحسن آئینهی یل جملی ، دارای شـــکــــوه بیبدلــــــی گفتی برای تو شهادت، شیرینتره زِ هر عسلی کربوبلا حیرونه از ، شوق شهادت تو میری ولی بذار بمونه ، نقاب رو صورت تو خوب میدونی کینه دارن ، این بیوفاها از بابات من میدونم آخـــر میشه ، مثل علی قـــد و بالات ****** در بین حملهای بیامون ، من رو صدا زدی عموجون آخه تو رو چطور ببینم ، با این چشای غرق به خون سوی تو من رو میکشونه ، شمیم پیرهن تو سوره یوسفم چرا شد ، آیه آیه تن تو وا کن چشاتو جون من ، تا جون ندم از ماتمت سخته برا من داغ تو ، میری با این سِنِّ کمت ********************** حضرت علی اصغر (ع) چی میشه که بارون بگیره ، آخه علی داره می میره آتیش زده عطش به لباش ، لبهایی که مثل کویره آبی نمونده توی حرم ، لبا چه نیمهجونه با یه دل بیصبر و قرار ، رباب داره میخونه لالا لالایی اصغرم ، آروم جون من بخواب شاید کمی آروم بشی ، شاید ببینی خواب آب ****** ششماهه غرق شور و نوا ، میدون میره رو دست بابا برپاست خروش و ولولهای ، بارونی میشه آسمونا بارون تیره که میباره ، حالا به سوی اصغر تاب سهشعبه رو نداره ، امّا گلوی اصغر آخر رسید به آرزوش ، ششماههی خون خدا قنداقه شد واسهش کفن ، بر روی دستای بابا ********************* حضرت علی اكبر (ع) ای روشنی چشم ترم ، ای دلخوشی اهل حــــرم داری میری بذار ببینم ، خوب قد و بالاتو پسرم دنیایِ آرزو و امید ، توی نگامه امّا این دم آخری نگاهت ، شده شبیه زهرا هر دشمنی به سوی تو ، با بغض و کینه میرسه از هر کجای این زمین ، بــوی مدینــه میرسه ****** از دنیا دیگه دل بریدم ، تا نـــالــــــــهی تو رو شنیدم تُو زانوهام نمونده رمق ، جسمم رو رُو خاکها کشیدم حالا سرت رو پای منه ، بابا چشاتو وا کن تا کنارت نمیره بابا ، بازم منو صدا کن رفتی ز دستم هست من ، دیر اومدم بالا سرت چیزی نمونده از تنت ، شد اربــاً اربــا پیکرت ********************** حضرت عباس (ع) آقا فدای مهر و وفات ، لبتشنه رفتی ســـــــــوی فرات سیرابه مشکه تو ولی باز ، سقای تشنه خشکه لبات میسوزه قلب خستهی تو ، اینجا یه دریا آبه لب تشنهی یه قطرهی آب ، ششماههی ربابه مینوشن از آب فرات ، این نامسلمونا همه خشکه ولی از تشنگی ، لبهای آل فاطمه ****** شد محشری دوباره به پا ، دور و برت تو دشت بلا قلبت به خون تپیده آخه ، راه حرم رو بستن آقــــــــا نقش زمین شده آقاجون ، مشک و علم بمیرم من الهی برا تو و اون ، دست قـلم بمیرم بـــاغ امیــدت پــرپــره ، حـــالا شبیه مشــک تو با یک سهشعبه رفت ز دست، چشمای غرق اشک تو ********************** وداع امام حسین طاقت نداره داغ تو رو ، این قلب من فراق تو رو از کی بگیره زینب تو ، آقا دیگه سراغ تــــــو رو داری میری ولی به سویِ حرم داری نگاهی تنها نذاری خواهر تو ، که سخته بیپناهی میگم با قلبی غرق خون ، با اشکای جاری حسین داری میری اما منو ، تو به کی میسپاری حسین ****** میباره چشمای ترمون ، تو این وداع آخــرمــــــون قرآن بگذار سرت بگیرم ، اکنون به جای مادرمون حرف جدایی میزنی تو، چطور آروم بشینم آخه چطوری من میتونم ، رفتنتو ببینم این لحظهی آخر ببین ، شد غرق خون چشمای من وقتی که تو از خواهرت ، خواستی یه کهنه پیرهن ********************** شام غریبان توی دیار کربوبلا ، وقت نــمـــاز عــشــقــــه حالا هستیشو روی دست میگیره ، عاشقونه به راه خدا تو قنوتش به آسمونا ، پر زد علی اصغر تو رکوعش برداشته ز خاک ، جسم علی اکبر روی خاکها سر میذاره ، تو سجدههای آخرش معراجش از قتلگاه ، رو نیزهها میره سرش ****** حالا به قتلگاه رسیده ، بانویی با قــــد خــمــیـــده جسم حسینشو میبینه ، با حنجری به خون تپیده وقتی رسید کنار حسین ، که پیکری نمونده با دلی بیقرار میبینه ، دیگه سری نمونده آه ای خدایا بنما قبول ، با لطفت از آل رسول تو این شهید بیســرو ، این پارهی قلب بتول |